جدول جو
جدول جو

معنی گل و گور - جستجوی لغت در جدول جو

گل و گور
دشنام، دشنام دادن به مردگان و اموات که توهینی سخت محسوب
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گَ لُ)
سر و گوش.
- دست به گل و گوش کسی کشیدن، نوازش دادن یا ملاعبه
لغت نامه دهخدا
(گَ لُ)
موی سر و زلف. مجموعۀ مو. انبوه موی سر.
- گل و گیس یکدیگر را کندن یا گل و گیس کسی را کندن، گل و گیس ضعیفه را کند
لغت نامه دهخدا
تصویری از گم و گور
تصویر گم و گور
مفقود، نابود. مفقود شدن گم گشتن، نابود شدن از بین رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل و گوش
تصویر گل و گوش
گوش و حوالی آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گم و گور
تصویر گم و گور
((~ُ مُ))
نیست و نابود، ناپدید
فرهنگ فارسی معین
خل و دیوانه
فرهنگ گویش مازندرانی
آدم وارفته
فرهنگ گویش مازندرانی
آدم ناقص
فرهنگ گویش مازندرانی
مفقود گم
فرهنگ گویش مازندرانی
آماده کردن گل، مخلوط گل، آب، کاه و پهن چهارپایان برای اندودن
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی دشنام، پرده دری کردن، توهین به اموات
فرهنگ گویش مازندرانی